بعد از مدتي نسبتاً طولاني، فرصتي براي لاگيدن يافتم ؛ مدتي قبل به دليل داشتن درد مفاصل و خوردن آمپول در مفاصلم مجبور شدم دو شب را در بيمارستان اما رضا بيرجند و با دانشجويان پرستاري صبح كنم كه وصفالحال من را در عكس زير مشاهده ميكنيد، از آمپول با هوا تزريق كردن تصور كنيد تا …. !!! خلاصه اينكه توصيه ميكنم به هيچ وجه به دانشجويان رشتههاي پزشكي اعتماد نكنيد چون عاقبتتان با كرامالكاتبين است.
شنبه مراسمي اجرا كرديم كه در تمام عمراً اينقدر لذت نبرده بودم، در آن روز رژه به عهده گروهان ما بود، سربازي رفتگان چشيدهاند و ديدهاند رژه به صورت تشريفات و گرفتن سه تا «خيلي خوب» از فرمانده كل. جاي دوستاني كه به دلايل مختلف لغو مرخصي شدهاند خالي ….
حدوداً 48 ساعت است كه مشغول ور رفتن با Google Reader هستم اما هنوز هم به اندازه يك ماه مطلب ناخوانده دارم ، هنوز چند روزي مرخصي دارم كه اميدوارم بهم خوش بگذره، فقط ماندهام با عزيزاني كه به منظور ديدن من تشريفشان را ميآورند چه كنم ؟!! اصلاً حال دمبهدم پذيرايي از اين و آن را ندارم، چارهاي هم نيست !!! Help me !!! با اينكه در دوران آموزشي هستم، به بهانه آوردن نرمافزارهايي لازم براي سيستمهاي پادگان، Mp4 را هم طبيعي كردم، لازم به ذكر است كه سيستمهاي پادگان فاقد CD-Rom و Floppy Disk است و فقط از طريق Flash قادر به تبادل اطلاعات ميباشد.
از دوستاني كه مشكلاتشان را از طريق ايميل يا كامنت مطرح كرده بودند عذرخواهي ميكنم، چون در اين مدت دسترسي به اينترنت نداشتم ايميلهاي ناخوانده زيادي دارم، اما تا جمعه هستم، اگر مشكلي داريد و قبلاً مطرح كرده بوديد و جواب نگرفته بوديد لطف كنيد مجدداً مكاتبه كنيد، خلاصه اينكه تا جمعه پاسخگوي تمام سوالات باربط و بيربط شما عزيزان هستم.
پ.ن: تيتر مطلب را «جهنم پاييزي» انتخاب كردم، چون كمكم دوره آموزشي در اين مركز رو به پايان است.
برچسبها: Garrison, Goose step, Military, Parade, Soldier
دسامبر 11, 2007 در 7:56 ق.ظ. |
خيلي خوشحالم كه هنوز زنده اي و سالم ! همينكه نفس مي كشي بايد خدا را شكر كني ! دل همه وردپرسيها برايت تنگ شده بود ! سعي كن مرخصي بهت خوش بگذره 1!
دسامبر 11, 2007 در 8:32 ق.ظ. |
به دانشجویان پرستاری هم اعتماد نکنید. ایضا
دسامبر 11, 2007 در 5:25 ب.ظ. |
تجربه زیر دست دانشجوهاي پزشكي رفتن رو دارم…خدا صبرتون بده!
مجازاتگر: خوشحالم كه همدرد پيدا كردم.
دسامبر 12, 2007 در 11:45 ق.ظ. |
برای این که کارت راحت بشه و زیاد آن لاین نمونی وقتت رو با گوگل ریدر برای خوندن وبلاگ های که کمدی مینویسن تلف نکن و فقط منبع ایی ر.و که داری و ازشون اطلاعات کسب میکنی که حتماً باید عکس ها رو ببینی از گوگل ریدر استفاده کن وگرنه از برنامه snarfer که من هم دارم استفاده کن مثلاً باهاش روزی یه 700 یا 800 تایی مطلب میخونم گوگل ریدرمم که همیشه از +1000 هستش!
🙂
دسامبر 12, 2007 در 11:46 ق.ظ. |
منظورم از کمدی طنز بودنش هستا!
دسامبر 12, 2007 در 12:05 ب.ظ. |
من هم به نوبه ی خودم صمیمانه خوشحالم از اینکه زنده موندی ( بالاخره کم کاری نیس از زیر دست انترنهای جوون سالم بیرون اومدن !!!) و شما تونستی با استقامت این مرحله رو پشت سر بذاری . خوب همینه که میگن سربازی مرد بارت میاره ! 😉
راستی عنوانت جیگر کباب کنه هااااا
دسامبر 14, 2007 در 8:35 ق.ظ. |
میخوای یک مجلس ترحیم هم برای تو بگیریم؟ ها؟!
دلمون تنگ شده برات. این سربازیت کی تموم میشه؟!!
مجازاتگر: در تمام مدت از الطاف دوستان بيبهره نبوديم، تا اتمام دوره سربازي عمري را بايد همانگونه طي كنم.
دسامبر 14, 2007 در 1:30 ب.ظ. |
ببینم کی از دانشجویان رشته های پزشکی بد گفت؟
مجازاتگر: با اجازه بزرگترها ؛ بنده، البته چيزي جز حقيقت نگفتم!
دسامبر 17, 2007 در 11:52 ق.ظ. |
تا جمعه خوش باشی ان شاء الله
دسامبر 20, 2007 در 1:17 ب.ظ. |
مثل اینکه زیاد بهت خوش نمیگذره
عیب نداره بلاخره داره تموم میشه اما خوب کار ما تازه شروع شده.
دسامبر 29, 2007 در 10:44 ب.ظ. |
آخرین روز آموزشی، یکی از زیباترین روزهای خدمته. شاید تا آخر عُمر هروقت که روز آخر آموزشی برات تداعی بشه، احساس غریبی بهت دست بده.
مجازاتگر: الآن که به این نظر جواب میدم دقیقاً در موقعیت یک روز مانده به پایان دوره آموزشی قرار دارم!
ژانویه 1, 2008 در 1:39 ب.ظ. |
salam ,man az webloge sorchi.mihanblog.com hastam dar morde matlab weblog shoma bayad begam man hichkodom az matalebam manba nadare faght jahat etelae digaran ona ro moiaram be harhal soe niati to kar nist va in weblog bari man nafe shakhsi nadare vali sai mikonam az in be bad mataklebo ba manbae biaram omidvaram az dastam delgir nabashid
bye
ژانویه 7, 2008 در 6:54 ق.ظ. |
سلام دوست عزیز
شاید باورتون نشه ولی من همون شکیرا آنجلینا پروکسی هستم . وبلاگ قبلی من در ورد پرس پسووردش لو رفت و هک شد من هم تصمیم گرفتم با لقب نو به کار ادامه بدم . به امید حضور مجدد و پر رنگ شما در صحنه .
فری دام
ژانویه 8, 2008 در 5:17 ب.ظ. |
سلام
خسته نباشید.
می خواستم به عنوان یه همسایه ی جدید نظرتون رو درباره ی وبلاگم بگید.
http://www.hobabnevesht.wordpress.com